انواع اتصالات در پایپینگ - معرفی از 0 تا 100
اتصال لوله ها به یکدیگر یا به المان هایی نظیر فیتینگ ها، شیرها و فلنج ها با روش های مختلفی انجام می شود که آگاهی و تسلط بر آنها اهمیت بالایی دارد. این اتصالات تعیین کننده شکل انتهای لوله هم هستند. یعنی با توجه به نوع اتصال لوله به المان بعدی، هندسه انتهای لوله تعیین می شود. در نتیجه، انتهای لوله یکی از مشخصه های اصلی هر لوله محسوب می شود که با دانستن یا مشاهده آن، می توانیم به نوع اتصال مربوطه پی ببریم.
در این مطلب سه اتصال اصلی در پایپینگ یعنی اتصال های لب به لب Buttweld، سوکتی Socketweld و رزوه ایThreaded را بررسی می کنیم. درباره هر کدام از این اتصالات، باید به پرسش های زیر پاسخ دهیم:
کاربرد اصلی این اتصال مربوط به چه وضعیت هایی است؟
در چه مواردی مجاز هستیم و در چه مواردی مجاز نیستیم از اتصال فوق استفاده کنیم؟
دستورالعمل ایجاد هر اتصال در چه منابعی موجود است؟
اتصال های لب به لب
در این نوع اتصال، انتهای دو المانی که به هم متصل می شوند، دارای پخ است و این دو المان به هم جوش داده می شوند. حالا ممکن است یکی از المان ها لوله باشد و دیگری یک فیتینگ یا شیر باشد. همچنین ممکن است برای اتصال مستقیم دو لوله از این نوع اتصال استفاده کنیم.
در صنایع نفت و گاز، معمولا برای لوله هایی با سایز نامی بزرگتر یا مساوی NPS2 از اتصال بات ولد استفاده می شود. این موضوع در استاندارد IPS به صورت یک قانون بیان شده است. برای سایزهای کوچکتر، باید از انواع دیگر اتصالات استفاده کنیم.
نکته: دقت کنید که این مورد صرفا توسط IPS بیان شده و منحصر به صنایع نفت و گاز است. پس اگر در صنایعی مانند صنایع فولاد، یا در پروژه هایی که از IPS پیروی نمی کنند، موردی را بر خلاف این موضوع مشاهده کردید، تعجب نکنید.
وقتی از اتصال بات ولد استفاده می شود، علاوه بر قطر نامی دو المان، ضخامت آنها نیز باید یکسان باشد.
اتصال های سوکتی
در اتصال سوکتی، انتهای لوله کاملا صاف است. لوله وارد فیتینگ می شود. مطابق شکل، در داخل فیتینگ یک پله وجود دارد. ممکن است تصور کنید لوله باید کاملا به پله بچسبد و به آن تکیه دهد. اما این تصور غلط است. یک فاصله کوچک باید میان لوله و پله وجود داشته باشد و سپس لوله به فیتینگ جوش داده شود. به این فاصله اصطلاحا expansion gap گفته می شود. اگر این فاصله رعایت نشود، در هنگام انبساط لوله (در اثر تغییرات دمایی محیط یا سیال داخل لوله) لوله و فیتینگ در محل اتصال به هم فشار می آورند که این موضوع ممکن است منجر به ایجاد آسیب در جوش شود.
معمولا برای سایز لوله های کوچکتر از NPS2 از این نوع اتصال استفاده می شود.
در این نوع اتصالات، مفهوم رده ضخامتی Schedual وجود ندارد. فیتینگ های سوکتی با توجه به میزان تحمل فشار و دما، هندسه مشخصی دارند و با توجه به این هندسه در کلاس های مشخصی دسته بندی می شوند.
اتصالات رزوه ای:
سومین نوع اتصالات در پایپینگ که به آن می پردازیم، اتصال رزوه ای است. بر خلاف دو نوع قبلی اتصال، در اتصال رزوه ای جوشکاری وجود ندارد.(مگر در موارد خاصی که جوشکاری با هدف آب بندی انجام می شود نه افزایش استحکام) اتصالات رزوه ای هم برای سایزهای کوچکتر از NPS 2 به کار می روند.
در فیتینگ های رزوه ای هم همانند فیتینگ های سوکتی در پایپینگ، خبری از رده ضخامتی (اسکجول) نیست و باز هم با همان مفهوم کلاس سر و کار داریم. در اینجا هم دقیقا همانند اتصالات سوکتی، جدولی جهت معادل سازی رده ضخامتی با کلاس وجود دارد که طبق آن عمل می کنیم.